دانلود رمان آخرین داستان عشق از پگاه رستمی فرد بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20novel.com
📚#آخرین داستان عشق
✍️نویسنده: #پگاه رستمی فرد
✨ژانر: #عاشقانه
📑خلاصه:
متین رامش، آهنگساز و نوازندهی معروف پیانو، تمام بیست و هشت سال زندگیش رو با معمای سرنوشتِ تلخِ مادرش درگیره و پدرش رو مقصر مرگ مادرش میدونه. اختلاف متین با پدرش به جایی رسیده که متین در سن نوزده سالگی برای تحصیل ایران رو ترک کرده و حالا بعد از نه سال ایمیلی در مورد رازهای گذشته دریافت میکنه. وقتی متین برای حل معمایی که تمام عمر روحش رو به زوال برده به ایران برمیگرده، با دختری آشنا میشه که شباهت بیش از حد به تصویر مادرش داره و به دنبال کشف دلیل این شباهت، متین و محیا کمکم با عشقی پر شور و آتشین درگیر میشن؛ بی توجه به اینکه شباهت محیا به مادر متین، اتفاقی نیست…!
اما داستان از جایی شروع میشه که متین هر چه بیشتر با وقایع گذشته روبهرو میشه، بیشتر میفهمه که داستان عشق خودش درست مثل داستان پدرش رقم میخوره و برای جلوگیری کردن از تکرارِ پایانِ تلخِ این سرنوشتِ شوم…
خلاصه رمان آخرین داستان عشق
وارد اتاقش شد و در را بست.. آرام و بي جان كنار تخت روي زمین نشست و سرش را لبه ي تختش گذاشت.. نگاھی به نوزاد گریان روی تخت انداخت و بعد با چشم ھای خیسش از شیشه ی بزرگ در تراس به آسمان ابري و دلگیر عصر جمعه خیره شد.. لب ھاي ترك خورده اش آھسته چیزي مي گفتند كه خودش ھم نمي فھمید..
كم كم گوش ھایش به روی صدای گریه ی نوزاد بسته شدند.. پلك ھایش سنگین و نور از دیدش كاھش یافت و در نھایت آخرین نگاھش به دنیا بسته شد.. براي یك لحظه تمام خاطراتش از سرش گذشتند و آخرین نفسش آھي جانسوز و عمیق بود.. نفسش قطع شده بود ولي نوازش دستي مھربان را بر سرش احساس كرد..
خودش را به وضوح میدید.. ھمان پسر بچه ي ۴ ساله اي بود كه سرش را روي پاھاي مادرش مي گذاشت و از حس حركت دست این مادر در موھایش آرامش مي گرفت.. اما چرا موھاي این پسر بچه خاكستري و رنگ صورتش سفید است؟ از فكر رھایي از دنیاي پوچ و بي مفھومش قطره اشكي روي گونه اش چكید و لبخندي گوشه ي لبش نشست..