دانلود رمان آیه و عالیجناب اثر راضیه درویش زاده بصورت رایگان

دانلود رمان world of warcraft به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

📚#آیه_و_عالیجناب

✍️نویسنده : #راضیه_درویش_زاده

✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی_انتقامی_خانوادگی

📑خلاصه :

آیه دختری جوان که همسرش درست شب عروسی باعث قتل می شه و برای رهایی محبور به طلاق آیه و ازدواج با شخصی دیکر می شه و آیه برای انتقام زندگی خودش و بهترین دوسش پا توی شرکت کسی می ذاره که باعث بدبختی آیه و بهترین دوستش هست…

اون شخص کسی نیست جز «آیهان حکمت» مردی مغرور و خودخواه که…

قسمتی از داستان رمان آیه و عالیجناب :

سکوتی سنگین میونمون حاکم شده بود و این وقت بود برام تا به خودم بیام و هول بودن رو کنار بذارم. آیهان هم که بخاطر قدش خم شد بود یه دستش رو حایل پنجره کرده بود و بیرون رو نگاه می کرد. _من توی صورت مائده اسید نریختم. با حرفی که زد چایی

رو با اکراه قورت دادم و سرم رو بلند کردم. برگشت فنجون رو؛ روی میز گذاشت و روی زمین کنار در نشست. _نمیدونم چرا مائده فکر کرد من اونکارو کردم ولی… میون حرفش پریدم: اما تهدیدش کرده بودی. اخمی کرد. _من و مائده ۲سال باهم بودیم توی اون ۲

سال من از گل نازکتر به مائده نگفته بود من دوسش داشتم و همه چیز واسم جدی بود اما اون خودش یهو پشت پا زد به همه چیز رفت من فقط روزآخر عصبی شدم و تهدیدش کردم به فرض اینکه نمیره یا می فهمه چقدر دوسش دارم اما نفهمید. وقتی رفت و حتی به

من و اون ۲ سال فکر نکرد دفتر مائده رو بستم دیگه هیچوقت بهش فکر نکردم جوری که انگار اصلا نبودش نمی دونم شاید هیچوقت دوسش نداشتم که تونستم انقدر زود از یاد ببرمش و ازش متنفر بشم بابت دل سنگش، من برای خودش هم قسم نخوردم چون …

###

شماره پشتیبانی پس از فروش : 09170366695 | حامد شورکی

پس از پرداخت هزینه فایل برای شما نمایش داده میشود

دانلود رمان آیه و عالیجناب از راضیه درویش زاده بصورت رایگان

دانلود رمان مردی که شناخته نشد pdf

دانلود رمان مردی که شناخته نشد اثر زهرا راستگو نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در بیست رمان

📚#مردی_که_شناخته_نشد

✍️نویسنده : #زهرا_راستگو

✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی

خلاصه رمان : عشقی یه طرفه و ممنوعه که بدجور دختر داستان رو اسیر کرده. سموئیل پسر یهودی و خاص و مرموزی که فاطمه به شدت عاشقش میشه! جلوی چشم های فاطمه اتفاقات خاصی بین سموئیل و دخترخاله ش می افته که حسابی فاطمه رو عصبی می کنه تا اینکه….

قسمتی از داستان رمان مردی که شناخته نشد

از وقتی که دختر را پیاده کرده تمام راه را گاز داده و با تصور اینکه دارد بد بازی می کند جنگیده بود. حالا حکم سرباز پیروزی را دارد که با تن زخمی و جنگ زده اش از نبردی نفس گیر برگشته است. با دیدن دختر به یاد خاندان پدری اش می افتد و از کل خاندان مشکین

از آن قبیله ی پست متنفر است. از هر جانماز آبکش، صف اول نماز جماعت خوانشان. فقط نمی داند این دختر چرا جانمازش را آب نمی کشد! راحت روی موتور پشت سرش می نشیند راحت اجازه می دهد لمسش کند! حتما یک روز راحت می گذارد… دلش می خواهد

قلاده ی خشم و نفرتش را به گردن همه آن ها بیندازد و به هر سمت و سویی که حال دلش را خوشایندتر میکند بکشاند. از این نام فامیلی آشغالی که همه جا همراهی اش می کند حالش به هم می خورد قصد دارد بغض و کینه اش را تا جایی که توان دارد سر او خالی کند.

همین مسلمان های پست فطرت بودند که انسانیت را در او کشتند و او هیچوقت آن روزهای تلخ و شکنجه آور را فراموش نمی کند. -کجایی؟ جا می خورد بر می گردد و ازدنیای زشت و نکبتی که همان لعنتی‌‌ها برایش ساخته اند جدا می شود. عمو رایا بالبخند نگاهش می کند.

###

شماره پشتیبانی پس از فروش : 09170366695 | حامد شورکی

پس از پرداخت هزینه فایل برای شما نمایش داده میشود

دانلود رمان مردی که شناخته نشد رایگان

دانلود رمان در انتهای کوهستان سرد اثر معصومه مولایاری بصورت رایگان

دانلود رمان ایرانی آیفون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

📚#در_انتهای_کوهستان_سرد

✍️نویسنده : #معصومه_مولایاری

✨ ژانر : #عاشقانه_تخیلی_ترسناک

📑خلاصه :

روایتگر‌ زندگی چند شخصیت هست، به تحریر در آورده شده است. آنها عاشق علوم غریبه هستند و برای آموزش این علم نزد جادوگری که داخل یک روستا ساکن هست می‌روند. شروع داستان از جایی هست که ودیان و دوستش برای پیدا کردن گل ارغوان وحشی وارد یک جنگل می‌شوند و وقتی باز می‌گردند. با جنازه استاد رحیم روبرو می‌شوند.

این رمان چاپی میباشد و فقط جهت معرفی میباشد

دانلود رمان در انتهای کوهستان سرد از معصومه مولایاری pdf

دانلود رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی pdf

دانلود رمان melt به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

📚#سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی)

✍️مترجم : #صدی

✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی_اختلاف‌سنی_دختر‌خوانده

📑خلاصه :

وقتی پنج سالم بود به تورن گریس گفتم وقتی که بزرگ شدم می‌خوام باهاش ازدواج کنم.

وقتی ۱۸ سالم شد این رو واضح و روشن بهش گفتم که هنوز هم حسم همونه. مشکل چیه؟ اون ۱۵ سال ازم بزرگتره و بهترین دوست پدرمه.

تورن گریس صمیمی‌ترین دوست پدرم، عموی ناتنی‌ام، همیشه سنگ صبور من بود. کسی که هرگز نباید می‌خواستمش. اما من اون رو می‌خواستم و همیشه عاشقش بودم.

اون هم عاشقم بود.

تور یکی از آدم‌های خوب بود. دوست‌داشتنی، متعهد. اخلاقیات خیلی براش مهم بود. یک بوسه بینمون تموم خط قرمزهاش رو به لرزه درآورد. حالا نمی‌تونستیم اینکه اون بوسه چه احساسی داشته و همه چیز تغییر کرده رو فراموش کنیم. دیگه هیچ چیز بین ما دوتا مثل سابق نمی‌شد.

می‌دونستم که با احساساتش داره مبارزه می‌کنه اما من مصمم بودم.

من دیگه دختر کوچکی نبودم و نمی‌تونستیم انکار کنیم که ما ساخته شدیم تا با هم باشیم، در کنار هم.

دانلود رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی بدون سانسور

دانلود رمان میراث یاس از سیما نبیان منش نگارش قوی

دانلود رمان میراث یاس اثر سیما نبیان منش بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20 رمان

نام رمان: #میراث_یاس

نویسنده: #سیما_نبیان_منش

ژانر: #عاشقانه_انتقامی_صحنه‌دار

تعداد صفحات: 3868

بدون حذفیات

خلاصه:

داستان راجع به یه دخترِ جویای کار که دلش میخواد از لحاظ مالی مستقل بشه تا بتونه خرج و مخارج خودشو دربیاره باسم یاس هست…

دوست صمیمیش که برای یه آدم با نفوذ کار میکنه اونو مهماندار هواپیمای شخصی رئیسش میراث، که یه آدم هوسباز و دختر باز هست میکنه…روز اول کاری وقتی تو هواپیما هستن میراث وقتی یاسو میبینه ازش خوشش میاد و سعی میکنه تو هواپیمای خصوصیش بهش تجاوز بکنه و اینکارو میکنه….یاس باردار میشه اما میفهمه که میراث زن داره و این نفرتشو بیشتر میکنه ولی ….

#جدید💜

قسمتـی از متن رمان میراث یاس

چون اون آدم با نفوذ و ثروتمـند بودد میتونست هرکاری عشقش میکسه با روح و جسم بقیه انجام بده ؟ منطق من اینو رد میکرد… صـداش رو آرومتر کرد و گفت: ببین دختر جون… تمام حرف هات از سر تازه کارس تازه واردیتـه تو رو هنوز ملتفت نکردن ولی به زودی میشی… وقتی میراث گفته تو اینو براش ببری یعـنی هرکسی غیر از تو اینکارو انجام بده

از همین جت شخصیش پرتش میکنه بیرون… سابقـه ی انجام همچین کاری رو داره پس این لعنتی رو براش ببـرازود باش

از من فاصله گرفت و تنهام گذاشت. اون رفـت تو آشپزخونه اما من همچنان اونجا موندم موندم و با خودم به این فکر کردم یعنی فریـال به همه چیز دوشت و بازم منو انداخت تو دردسر…؟ یه نفس عمیق کشـیدم و بعد با قدمهای لرزون به

راه افتادم… یه نفس عمیق کشیدم و بعد با قـدم های لرزون به راه افتادم. باورم نمیشد…قراره برای کسی که ازش متنفرم به نوشیدنی خنـک ببرم کاش میشد زهر توش بریزم تا از صحنه ی روزگـار محوش بکنم!

###

پس از پرداخت لینک برای شما نمایش داده میشود

شماره پشتیبانی پس از خرید : 09170366695 حامد شورکی

در صورت بروز هرگونه مشکلی پس از خرید با ما تماس بگیرید

دانلود رمان میراث یاس اثر سیما نبیان منش بصورت رایگان

دانلود رمان چاو چاو از سروناز روحی نگارش قوی

دانلود رمان چاو چاو از سروناز روحی بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20novel.com

📚#چاو_چاو

✍️نویسنده : #سروناز_روحی

✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی

📑خلاصه :

چاو چاو روایت دختری به اسم آلا پاشاست که در صدد یافتن اعتماد به نفس و خودسازیست او تصمیم دارد کارخانه ای که یک سال گذشته متروک مانده و افتتاح نشده را دوباره راه اندازی کند ، در این میان، ناچار است از هُلدینگ مشکات کمک بگیرد تاجرینی که بیش از 50 سال قدمت دارند و نبض بازار به دست آنهاست اما هیچکس حاضر به همکاری با آلا نمی شود، در میان سنگ اندازی های خانواده و اصرارشان به ازدواج آلا پاشا ، یک نفر آلا را همراهی میکند، آلا از او نمی هراسد ولی اعتماد هم نمیکند .

بی اعتمادی آلا آنقدر پر رنگ است که سبب می شود تا کوچکترین تاجر مشکات در میانه ی راه از او …

چاو چاو : در کوردی به معنی چشم چشم . در ایتالیایی سلام و در فارسی چاو به معنی پول بی ارزش است .

گوشه ای از رمان چاو چاو :

نفهمیدم چطور ساعت اداری به پایان رسید حتی به خاطر نمی آوردم از بها یا دیگران خداحافظی کردم یا نه فقط تا جایی که یادم بود به میزم و متعلقاتش دست نزده بودند تا جایی که به خاطر داشتم میزم سرجایش بود و بها دیگر اصراری به بردن میزم به اتاقش نداشت وقتی از واحد بیرون آمدم و مسیر راهرو را به سمت آسانسور پیمودم… درست انگار روی آب راه می رفتم در هوا معلق بودم روی

زمین نبودم نه از خوشی… از نگرانی و آنقدر متلاطم بودم که حس می کردم تک تک سلولها و اعضا و جوارحم را قرار است عق بزنم و به بیرون پرت کنم. پشت فرمان که نشستم چند ثانیه طول کشید تا خودم را پیدا کنم. دست و پا گم کرده با ذهنی مخشوش و درهم و برهم پا بر پدال گاز گذاشتم که حواسم به دنده نبود و وقتی آنقدر جمع شدم که بتوانم از توی پارک بیرون بیایم روی

سراشیبی به سمت خروجی دو مرتبه خاموش کردم و این در حالی بود که اتومبیل ،بها پشت سرم قرار داشت و من از اضطراب اینکه معطلش کرده ام تیره ی کمرم خیس از عرق بود. صدای جیغ های لاستیک هایم هنوز در گوش هایم می پیچید و وقتی سراشیبی را تخته گاز بالا ،رفتم صدای ناسزاهای عابرین و موتور سواران آن حوالی در آمد. اولین خیابان خلوتی که در مسیر به پستم خورد را پیچیدم …

###

شماره پشتیبانی پس از فروش : 09170366695 | حامد شورکی

این رمان فقط برای معرفی میباشد

دانلود رمان چاو چاو با لینک مستقیم

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بندر رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.