دانلود رمان راننده سرویس جذاب من به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#حس_اشتباه
✍️ نویسنده : #مریم_پیروند
✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی
📑 خلاصه :
جانا درگیرِ یه احساس متفاوته، احساسی که فکر می کنه واقعیترین حسش به حساب میاد.
این احساسات از لحظهای رقم میخورن که صمیمیترین دوستش رُزا سعی داره مسیر افکارش رو کم کم به بیراهه بکشه.
اما با اومدنِ شاهو توی زندگیش، کم کم از این اشتباه بیرون میاد.
قسمتی از متن رمان حس اشتباه
پوزخندی زد و سرش رو عقب کشید… دردم مضحکه شدن خودم و شماست. حرکت سایش دندونهاش رو روی هم دیدم و میدونستم از کفر حرفهام داره به ستوه در میاد. اون پسره بیخودی هر روز هر روز به بهانه یا نمیشد بیاد خونه ی ما… نمیتونم به این فکر کنم که بین اون و مامان چیزی وجود نداره و این رفتارها حاصل یه شک و ظن اشتباست. من میدونم با همید.
جانا خدا شاهده یکی میزنم تو دهنتا… یه بارکی بگو من … چرا حرف الکی در میاری؟ دارم میگم بین من و شاهین چیزی نیست بهش خیانت کردی خون خونمو خورد وقتی با عصیان و بی ملاحظه اینو به زبون آوردم. با عصبانیت نگاهش رو گرفت و و از زور خشم و بغض قطره اشکی که توی چشمش ذوق ذوق می کرد، یهویی از چشم هاش فرو ریخت صورتش رو به جهت مخالف ،پیچید ولی من لرزش چونه و لبهاش رو دیدم
با تاسف گفتم: نمیدونم چی بگم چیکار کنم ولی مطمئنم غیر از اینم نیست….. همه میدونن حتی مشتاق بزرگ امروز تو رستوران با نگاش داشت میگفت درسته تو شاهورو
نخواستی ولی شاهین گلوش پیش مامانت گیر کرده من اینو از خیلی وقت پیش فهمیدم از چند سال پیش وقتی اون یه پسره بیست و پنج ساله بود و به بهانه ی دیدن بابا و کار میومد خونه مون…
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان مخصوص متاهلین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نام رمان: #بچه_پرو_های_شهر [کامل]
ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی
نویسنده: #کیانا_بهمن_زاده
خلاصه:
خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان
وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی
توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر نکنم مگر اینکه زیادی احساسی باشی اشکت در بیاد بیشتر کلکلی و یه داستان تقریبا میشه گفت متفاوته که درواقع شخصیتاش اونو متفاوت کردن.
ت متفاوته که درواقع شخصیتاش اونو متفاوت کردن.
شماره پشتیبانی پس از خرید
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان بچه پرو های شهر [کامل] اثر کیانا بهمن زاد بدون سانسور
دانلود رمان خوب همخون اثر نازنین دیناروند pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20novel.com
📚#خوب_همخون
✍️ نویسنده : #نازنین_دیناروند
✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی
📑خلاصه :
قصه رو شروع می کنیم، از زبون دختری که دست انداخت بیخ گلوی دختر لوس خانواده و حالیش کرد که توی دنیای گرگهای گوسفند نما،لازمه که مواظب باقی مونده های خونواده ش باشه ، دستشو گرفت رو زانو هاش و دونه دونه درا رو زد و دنبال رحمت خدا گشت،تا خانواده ش رو نجات بده !
شماره پشتیبانی پس از خرید
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان overlord به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
غم نبودت 📚⬆️
✍️نوشته سحربانو69
تعداد صفحات 623
نویسنده رمانهای جانان…. گلشیفته… پرستش
خلاصه رمان:
غزل دختری بسیار مهربون و احساساتیه که عشق امیر علی و تو دلش داره..هردوشون به هم علاقه دارن و این محبت نه به زبون بلکه با دل و نگاهشونه..یک روز قبل از اینکه امیر علی و غزل به هم از علاقشون بگن توکا از غزل می خواد که…قشنگه..
پایان خوش
دانلود رمان مادمازل اثر سیما نبیان منش نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در www.20novel.com
📚#مادمازل
✍️نویسنده : #سیما_نبیان_منش
✨ ژانر : #عاشقانه
📑خلاصه :
رستا از نوجونی شیفته ی پسر همسایشون هست و روش کراش داره. پسری که برادر همکلاسیشه!
پسری که مرموزه،مغروره و هیچوقت رستارو تحویل نمیگیره و رابطه ی مخفی و بازی با دوست دختراش داره!
اما همه چیز وقتی عجیب میشه که در کمال ناباوری متوجه میشه فرزام قراره بیاد خواستگاریش.
اون هم فرزامی که هیچوقت تحویلش نمیگرفت و رستا که بشدت رو این آدم مبهم و جذاب کراش داره واسه جلب توجه فرزام و از دست ندادنش حاضر میشه روز خواستگاری تو اتاق لخت بشه تا فرزام بدنش رو ببینه و بپسنده غافل از اینکه فرزام….
قسمتی از داستان رمان مادمازل :
از وقتی رستا اومده بود دیگه حتی یه نیم نگاه هم به من نمی نداخت. همه اش در حال گپ زدن با رستا بود و من حتی به صمیمت خواهر برادری اوناهم غبطه می خوردم. این وسط به حقیقت پنهون وجود داشت. رازی که من می دونستم و خدا و دیگه هیچکس…
هیشکی اینهمه سال نفهمید تا سر حد مرگ خاطرشو میخوام… هیشکی نفهمید چرا اینقدر جوش زدم تا رستا به فرزام برسه.. هیشکی نفهمید تمام تلاشم واسه اینکه دو خانواده بهم نزدیک بشن وصلت با رهامیه که یه روز وقتی جونمو نجات داد،
جونم، مغزم، ذهنم، فکرم، همه چیزم خواستارش شد.. هیچوقت اون روز رو فراموش نمیکنم. هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی که نذاشت خفه بشم… وقتی که زد به دل آب تا نجاتم بده… وقتی نفس کشیدن رو بهم بخشید.
خودم نخواستم کسی بفهمه چه رازی تو سینه دارم…. با خودم گفتم چراغ خاموش میجنگم براش… اونقدر میجنگم تا یه روز بدستش بیارم تا یه روز بشه مال من اون روز دیگه هیچ آرزویی از خدا نمیخوااام…هیچی! رستا دستشو رو بازوی رهام کشید و با خنده گفت…
رمان ماد مازل فقط 20 هزارتومان
شماره پشتیبانی پس از خرید
09170366695
آقای حامد شورکی
دانلود رمان world of warcraft به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#آیه_و_عالیجناب
✍️نویسنده : #راضیه_درویش_زاده
✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی_انتقامی_خانوادگی
📑خلاصه :
آیه دختری جوان که همسرش درست شب عروسی باعث قتل می شه و برای رهایی محبور به طلاق آیه و ازدواج با شخصی دیکر می شه و آیه برای انتقام زندگی خودش و بهترین دوسش پا توی شرکت کسی می ذاره که باعث بدبختی آیه و بهترین دوستش هست…
اون شخص کسی نیست جز «آیهان حکمت» مردی مغرور و خودخواه که…
قسمتی از داستان رمان آیه و عالیجناب :
سکوتی سنگین میونمون حاکم شده بود و این وقت بود برام تا به خودم بیام و هول بودن رو کنار بذارم. آیهان هم که بخاطر قدش خم شد بود یه دستش رو حایل پنجره کرده بود و بیرون رو نگاه می کرد. _من توی صورت مائده اسید نریختم. با حرفی که زد چایی
رو با اکراه قورت دادم و سرم رو بلند کردم. برگشت فنجون رو؛ روی میز گذاشت و روی زمین کنار در نشست. _نمیدونم چرا مائده فکر کرد من اونکارو کردم ولی… میون حرفش پریدم: اما تهدیدش کرده بودی. اخمی کرد. _من و مائده ۲سال باهم بودیم توی اون ۲
سال من از گل نازکتر به مائده نگفته بود من دوسش داشتم و همه چیز واسم جدی بود اما اون خودش یهو پشت پا زد به همه چیز رفت من فقط روزآخر عصبی شدم و تهدیدش کردم به فرض اینکه نمیره یا می فهمه چقدر دوسش دارم اما نفهمید. وقتی رفت و حتی به
من و اون ۲ سال فکر نکرد دفتر مائده رو بستم دیگه هیچوقت بهش فکر نکردم جوری که انگار اصلا نبودش نمی دونم شاید هیچوقت دوسش نداشتم که تونستم انقدر زود از یاد ببرمش و ازش متنفر بشم بابت دل سنگش، من برای خودش هم قسم نخوردم چون …
###
شماره پشتیبانی پس از فروش : 09170366695 | حامد شورکی
پس از پرداخت هزینه فایل برای شما نمایش داده میشود
دانلود رمان مردی که شناخته نشد اثر زهرا راستگو نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در بیست رمان
📚#مردی_که_شناخته_نشد
✍️نویسنده : #زهرا_راستگو
✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی
خلاصه رمان : عشقی یه طرفه و ممنوعه که بدجور دختر داستان رو اسیر کرده. سموئیل پسر یهودی و خاص و مرموزی که فاطمه به شدت عاشقش میشه! جلوی چشم های فاطمه اتفاقات خاصی بین سموئیل و دخترخاله ش می افته که حسابی فاطمه رو عصبی می کنه تا اینکه….
قسمتی از داستان رمان مردی که شناخته نشد
از وقتی که دختر را پیاده کرده تمام راه را گاز داده و با تصور اینکه دارد بد بازی می کند جنگیده بود. حالا حکم سرباز پیروزی را دارد که با تن زخمی و جنگ زده اش از نبردی نفس گیر برگشته است. با دیدن دختر به یاد خاندان پدری اش می افتد و از کل خاندان مشکین
از آن قبیله ی پست متنفر است. از هر جانماز آبکش، صف اول نماز جماعت خوانشان. فقط نمی داند این دختر چرا جانمازش را آب نمی کشد! راحت روی موتور پشت سرش می نشیند راحت اجازه می دهد لمسش کند! حتما یک روز راحت می گذارد… دلش می خواهد
قلاده ی خشم و نفرتش را به گردن همه آن ها بیندازد و به هر سمت و سویی که حال دلش را خوشایندتر میکند بکشاند. از این نام فامیلی آشغالی که همه جا همراهی اش می کند حالش به هم می خورد قصد دارد بغض و کینه اش را تا جایی که توان دارد سر او خالی کند.
همین مسلمان های پست فطرت بودند که انسانیت را در او کشتند و او هیچوقت آن روزهای تلخ و شکنجه آور را فراموش نمی کند. -کجایی؟ جا می خورد بر می گردد و ازدنیای زشت و نکبتی که همان لعنتیها برایش ساخته اند جدا می شود. عمو رایا بالبخند نگاهش می کند.
###
شماره پشتیبانی پس از فروش : 09170366695 | حامد شورکی
پس از پرداخت هزینه فایل برای شما نمایش داده میشود
دانلود رمان ایرانی آیفون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#در_انتهای_کوهستان_سرد
✍️نویسنده : #معصومه_مولایاری
✨ ژانر : #عاشقانه_تخیلی_ترسناک
📑خلاصه :
روایتگر زندگی چند شخصیت هست، به تحریر در آورده شده است. آنها عاشق علوم غریبه هستند و برای آموزش این علم نزد جادوگری که داخل یک روستا ساکن هست میروند. شروع داستان از جایی هست که ودیان و دوستش برای پیدا کردن گل ارغوان وحشی وارد یک جنگل میشوند و وقتی باز میگردند. با جنازه استاد رحیم روبرو میشوند.
این رمان چاپی میباشد و فقط جهت معرفی میباشد
دانلود رمان melt به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی)
✍️مترجم : #صدی
✨ ژانر : #عاشقانه_اجتماعی_اختلافسنی_دخترخوانده
📑خلاصه :
وقتی پنج سالم بود به تورن گریس گفتم وقتی که بزرگ شدم میخوام باهاش ازدواج کنم.
وقتی ۱۸ سالم شد این رو واضح و روشن بهش گفتم که هنوز هم حسم همونه. مشکل چیه؟ اون ۱۵ سال ازم بزرگتره و بهترین دوست پدرمه.
تورن گریس صمیمیترین دوست پدرم، عموی ناتنیام، همیشه سنگ صبور من بود. کسی که هرگز نباید میخواستمش. اما من اون رو میخواستم و همیشه عاشقش بودم.
اون هم عاشقم بود.
تور یکی از آدمهای خوب بود. دوستداشتنی، متعهد. اخلاقیات خیلی براش مهم بود. یک بوسه بینمون تموم خط قرمزهاش رو به لرزه درآورد. حالا نمیتونستیم اینکه اون بوسه چه احساسی داشته و همه چیز تغییر کرده رو فراموش کنیم. دیگه هیچ چیز بین ما دوتا مثل سابق نمیشد.
میدونستم که با احساساتش داره مبارزه میکنه اما من مصمم بودم.
من دیگه دختر کوچکی نبودم و نمیتونستیم انکار کنیم که ما ساخته شدیم تا با هم باشیم، در کنار هم.
دانلود رمان سقوط (جلد اول از مجموعه شیدایی) از صدی بدون سانسور
دانلود رمان میراث یاس اثر سیما نبیان منش بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20 رمان
نام رمان: #میراث_یاس
نویسنده: #سیما_نبیان_منش
ژانر: #عاشقانه_انتقامی_صحنهدار
تعداد صفحات: 3868
بدون حذفیات
خلاصه:
داستان راجع به یه دخترِ جویای کار که دلش میخواد از لحاظ مالی مستقل بشه تا بتونه خرج و مخارج خودشو دربیاره باسم یاس هست…
دوست صمیمیش که برای یه آدم با نفوذ کار میکنه اونو مهماندار هواپیمای شخصی رئیسش میراث، که یه آدم هوسباز و دختر باز هست میکنه…روز اول کاری وقتی تو هواپیما هستن میراث وقتی یاسو میبینه ازش خوشش میاد و سعی میکنه تو هواپیمای خصوصیش بهش تجاوز بکنه و اینکارو میکنه….یاس باردار میشه اما میفهمه که میراث زن داره و این نفرتشو بیشتر میکنه ولی ….
#جدید💜
قسمتـی از متن رمان میراث یاس
چون اون آدم با نفوذ و ثروتمـند بودد میتونست هرکاری عشقش میکسه با روح و جسم بقیه انجام بده ؟ منطق من اینو رد میکرد… صـداش رو آرومتر کرد و گفت: ببین دختر جون… تمام حرف هات از سر تازه کارس تازه واردیتـه تو رو هنوز ملتفت نکردن ولی به زودی میشی… وقتی میراث گفته تو اینو براش ببری یعـنی هرکسی غیر از تو اینکارو انجام بده
از همین جت شخصیش پرتش میکنه بیرون… سابقـه ی انجام همچین کاری رو داره پس این لعنتی رو براش ببـرازود باش
از من فاصله گرفت و تنهام گذاشت. اون رفـت تو آشپزخونه اما من همچنان اونجا موندم موندم و با خودم به این فکر کردم یعنی فریـال به همه چیز دوشت و بازم منو انداخت تو دردسر…؟ یه نفس عمیق کشـیدم و بعد با قدمهای لرزون به
راه افتادم… یه نفس عمیق کشیدم و بعد با قـدم های لرزون به راه افتادم. باورم نمیشد…قراره برای کسی که ازش متنفرم به نوشیدنی خنـک ببرم کاش میشد زهر توش بریزم تا از صحنه ی روزگـار محوش بکنم!
###
پس از پرداخت لینک برای شما نمایش داده میشود
شماره پشتیبانی پس از خرید : 09170366695 حامد شورکی
در صورت بروز هرگونه مشکلی پس از خرید با ما تماس بگیرید