دانلود رمان لیدی هات pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
♥️رمان : #مژگان
♥️ژانر : #عاشقانه #پزشکی
♥️نویسنده : #شکوفه_ن33
♥️خلاصه :
داستان زندگی دختری به نام مژگان که عاشق پسرعمویش است ، ولی وقتی 18 سالش است پسرعمویش با دختر خاله مژگان عروسی میکند و مژگان هم دانشگاه شهر دیگری پزشکی قبول میشود و برای 7 سال به یک شهر دیگر میرود و سعی میکند اصلا به شهر خودش برنگردد ، جز برای دوبار و بعد از 7 سال با پسر عمویش برخورد میکند و درگیر مشکل جدید پسرعمویش میشود . پسرعمویش با همسرش دچار مشکل شده و حالا ماجراهای این دو با هم و اتفاقاتی که میافتد و برخوردهای خانواده مژگان و زن پسرعمویش با مژگان داستانی جالب و پر از ماجراهای مختلف پزشکی است
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
09170366695
آقای حامد شورکی
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
###
دانلود رمان یلدا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#صعود از گناه (جلد دوم از مجموعه گناهان پدران)
✍️ نویسنده : #کورا ریلی
✨ ژانر : #عاشقانه دارک مافیایی
📑خلاصه :
پیوند مرگباری که هیچ وقت قرار نبود اتفاق بیفته.
مارچلا یه انتخاب سخت به مدکس داد و مدکس مارچلا رو انتخاب کرد.
با این حال مارچلا مطمئن نیست مدکس آماده اس به یه رابطه متعهد بشه، یا اینکه میترسه آزادی ای که سبک زندگیش داشتو از دست بده.
مدکس تمام عمرش میدونست دشمناش چه کسایین، ولی یهو به جایی رسیده که نمیدونه به کی میتونه اعتماد کنه. هیچ وقت جایی تو زندگی و خانواده ی مارچلا پیدا میکنه یا اینکه افراد قدیمیش بهش خونه و هدف جدید میدن؟
دشمن ها با وجود مخالفت ها و ممنوعیت های بینشون میتونن واقعاً عاشق هم بمونن؟
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان ضماد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نام رمان : #رنگین کمان نیمه شب
#Midnight rainbow
نویسنده : #لیندا هوارد
#Linda Howrad
ژانر: #عاشقانه #جنایی #اکشن #خارجی
خلاصه:
داستان درباره دختریه به اسم ” پریسیلا جین همیلتون گرير”که وارد یه بازی جاسوسی شده بعد از اینکه گروگان گرفته میشه پدرش از شخصی به اسم گرانت سالیوان درخواست میکنه که دخترش رو نجات بده گرانت یکی از اعضای سابق ارتشه که ازش به عنوان یک افسانه یاد میکنن توی مسیر نجات دادنش با یک سری مشکلات روبرو میشن و ماجراجویی های زیادی رو پشت سر میزارن و در نهایت عاشق هم میشن ولی گرانت بنابر دلایلی تبدیل به آدمی انزوا طلب شده بود و تصمیم داشت که تا آخر عمرش تنها بمونه اما از وقتی که جین رو شناخت همه چیز عوض شد.
در صورت نارضایتی از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان گی دلبر مظلوم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚#فقط مال منه
✍️مترجم: #مامیچکا
✨ژانر: #عاشقانه خارجی
📄خلاصه:
اریکا با توقعاتی بزرگ می شود که هرگز نمی تواند آنرا برآورده کند. به نظر پدرش
زیاد باهوش نیست و به نظر مادرش رقاص خوبی هم نیست. در دانشکده هم دور خودش یک پیله درست می کند-شبها می رقصد و از افراد دوری می کند. تنها کسی که نمی تواند از او فرار کند یک بوکسور محلی به اسم تنک است. تنک می خواهد به اریکا نشان بدهد که هر چیزی را که بخواهد می تواند به دست بیاورد فقط اگر به خودش
ایمان داشته باشد.
تنک فکر می کرد که مبارزه و معشوقه را نمی شود باهم قاطی کرد تا اینکه اریکا را دید. نمی توانست سر از کار دختر خجالتی دربیاورد که هر فکرش را می خواند ولی از رابطه فرار می کرد.
این مبارزه ای بود که نمی توانست بازنده اش باشد.
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی نویسنده از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان کایلند از میا شرایدن بصورت رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در www.20novel.com
رمان : #کایلند #kyland
نویسنده : #میا شرایدن #mia sheridan
ژانر: #عاشقانه #عاشقانه #بزرگسال
خلاصه رمان کایلند:
تنلی فالن به همراه خواهر و مادرش که یک بیمار روانی است در یک شهر کوچک معدن زغال سنگ برای زنده ماندن تلاش می کندآرزویش برنده شدن بورسیه دانشجویی که توسط شرکت زغالسنگ محلی اهدا میشد ، بود .اون برای رهایی از خشونت زندگی وفرار از آن جهنم دره نهایت تلاشش را برای برنده شدن می کرد.کایلندبرت که روی تپهها زندگی میکند ، هم در تلاش بود تا بورس زغال سنگ را برنده شود و شهرش را که پر از درد و فقر است ، ترک کند.هر دوی آنها مصمم هستند که هیچ رابطه ای بینشان صورت نگیرد اما یک لحظه ی خاص همه چیز را تغییر میدهد.چه کسی می تواند از آن شهر ظالم رها شود؟ و چه اتفاقی برای کسی که آن جا ماندهاست می افتد ؟کایلند داستانی ازناامیدی وامید،از دست دادن وفداکاری،درد و بخشش است، و اما در نهایت یک داستان عشق عمیق و بیپایان .
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی نویسنده از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان ماکر اثر تهمینه نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در www.20novel.com
نام رمان : #ماکر
نویسنده : #تهمینه
ژانر : #عاشقانه #معمایی #بزرگسال
خلاصه :
آیلین 21 ساله به تازگی بیوه شده، ولی بعد یه مدت متوجه میشه زندگی مشترکش با راستین اون رویای شیرینی که فکر میکرده نبوده ..
امروز دقیقا 56روز از وقتی که رفتی و تنهام گذاشتی میگذره. من سر مزاری نشستم که میگن تو درونش خاک شدی ولی هنوزم نمیتونم باور کنم. هراتفاقی ممکنه برات افتاده باشه جز این!
سوز سرمای قبرستون مغز استخونم رو میسوزونه ولی اهمیتی نداره چون اینجا تنها جاییه که آروم و قرار دارم. همه دور و بریام با ترحم و دلسوزی نگاهم میکنن و میگن راستین حیف بود! جوون مرگ شد، خدا بیامرزتش! صدا پچ پچ کردناشون رو میشنوم که میگن آیلین بیچاره زود بیوه شد ولی چند وقت دیگه یادش میره و دوباره شوهر میکنه، یه دختر 21ساله مگه میتونه تا آخر عمر عزادار بمونه؟ هه! 56روزه که مدام دارم این حرفارو میشنوم راستین. راستین، راستین، راستین!
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی نویسنده از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان pdf طنز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نویسنده: Rozesorkh8 (فاطمه عبدی)
تعداد صفحات: 671
⭕️فقط با فرمت #Pdf⭕️
خلاصه:
داستان راجع به بردیاییِ که بیماری پانیک اتک داره.هیچ دختری بردیا رو جذب خودش نمی کنه تا این که یه روز دوستای بردیا تو کافه تو شربتش قرص افزایش جنسی میریزن یه دختر هم میارن که باهاش رابطه بر قرار کنه اما بردیا سریع اونجا رو ترک می کنه سر راه با خواهر زاده یکی از همون دوستای کافه اش تصادف می کنه و اونو برای درمان میبره خونه ش توی خونه قرصای_ج. نسی روی بردیا اثر می کنه و…..
ژانر: #عاشقانه
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی نویسنده از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان التیام از م کمالزاده بصورت pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در بیست رمان
📚#التیام
✍️نویسنده:#م کمالزاده
✨ژانر :#عاشقانه اجتماعی ازدواجاجباری
📑خلاصه:
رعنا دختری که در روز ختم مادرش چشمانش به گلنار، زن پدر جدیدش افتاد که دوشادوش پدرش ایستاده بود. بلافاصله پس از مرگ مادرش پی به خیانت مهراب، پدرش، با گلنار آبدارچی مدرسه اش می برد. برای انتقام از مهراب خود را وارد یک ازدواج قراردادی با شاهرخ میکند. شاهرخ، مردی است که در پی از دست دادن پدرش بار خانواده ی پنج نفره اش را به دوش می کشد و مردانه به روی خواسته های خود پا می نهد. مردی که پس از دریافت پیشنهاد وسوسه برانگیز از طرف رعنا، پا به روی تمام خط قرمز هایش می گذارد تا او را داشته باشد. ازدواجی که برای شاهرخ یک تعهد عاشقانه است اما از طرف رعنا مفهومی جز قرارداد ندارد…
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
در صورت نارضایتی از انتشار رمان با شماره پشتیبان تماس بگیرید
شماره پشتیبانی پس از خرید :
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان ثانیه های عاشقی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
از نو متولد شده (جلد سوم تبدیل شوندگان شیطانی سایه)
✍️نویسنده: جیمین ایو
✍️مترجم: Elahe V
✨ژانر: عاشقانه تخیلی معمایی بزرگسال
📑خلاصه:
رویای دوران بچگیم بالاخره داشت به حقیقت میپیوست.
اما میدونین چی جالبه؟
اینکه خیلی سریع همون رویا، تبدیل شد به کابوس!
اونها بهم دروغ گفتن که فقط چند هفته و چند ماه از خاطراتم رو از دست دادم.
میدونم که یه چیزی این وسط درست نیست… یه نفر یه گند بزرگ به زندگیم زده… به خاطراتم!
و اهمیتی نداره که چندبار به خودم بگم این موضوع رو کنار بذارم و به زندگیم به عنوان همسر تورین ادامه بدم… فایدهای نداره!
من نمیتونم اینطوری زندگی کنم! نمی…تو…نم!
کسی که این بلا رو سرم آورده، باید بدونه من انقدر به این قضیه پیله میکنم تا درنهایت همهچی روشن بشه!
رویای دوران بچگیم بالاخره داشت به حقیقت میپیوست. اما میدونین چی جالبه؟ اینکه خیلی سریع همون رویا، تبدیل شد به کابوس! اونها بهم دروغ گفتن که فقط چند هفته و چند ماه از خاطراتم رو از دست دادم. میدونم که یه چیزی این وسط درست نیست… یه نفر یه گند بزرگ به زندگیم زده… به خاطراتم! و اهمیتی نداره که چندبار به خودم بگم این موضوع رو کنار بذارم و به زندگیم به عنوان همسر تورین ادامه بدم… فایدهای نداره! من نمیتونم اینطوری زندگی کنم! نمی…تو…نم!
خلاصه رمان از نو متولد شده
بقیه مسیر تا رسیدن به عمارت گروه ماشین تو سکوت مطلق فرو رفته بود. بدون شک گراد و میکا برای مِرا کوچولوی بیچاره احساس تاسف میکردن… دختری که حتی وقتی مقام همسر آلفا رو داره بازم ضربه میخوره و درد میکشه. با اینکه خیلی تلاش کرده بودم تا به پدرم فکر نکنم؛ اما دوتا کلمه تو ذهنم جا خوش کرده بودن و دست از سرم برنمیداشتن. قدرت شیطانی؟ پدرم فکر می کرد که من یه قدرت شیطانی دارم. اصلا شیاطین وجود خارجی دارن؟! منظورم اینه که به جز
سایه وحشی که به عنوان شیطان گرگینه ها شناخته میشه، تو افسانه های قدیمی گرگینه ها به هیچ شیطان دیگه ای اشاره نشده. به دست هام خیره شدم و سعی کردم به یاد بیارم که تا حالا با دست هام آتیش درست کردم یا نه… یعنی من به عنوان یه آتش زاد رازآلود به دنیا اومدم. بچه ای که علاقهی شدیدی به شعله های آتیش داره و حتی تو وجودش یه قدرت آتشین جریان داره؟ این موضوع به قدری جدی و ترسناک بوده که باعث شده پدرم به نقطه ای برسه که باور کنه من موجودی
هستم که از اعماق جهنم زاده شده؟ به حرف اومدم: ممکنه از دست دادن حافظه ام به اتفاقی که برای پدرم رخ داده بود، ربط داشته باشه؟ خوشبختانه قبل از اینکه این سوال رو مطرح کنم گراد ماشین رو روبه روی عمارت گروه متوقف کرده بود؛ وگرنه این دفعه با پرسیدن ناگهانی همچین سوالی، قطعا گراد چنان پدال ترمز رو فشار میداد که هممون به سمت شیشه جلوی ماشین شلیک می شدیم! ادامه دادم: میدونم ماجرای پدرم چندین سال پیش رخ داد؛ اما شاید هنوزم تمام این اتفاقات …
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
آقای حامد شورکی
###
دانلود رمان ظاهر مغرور باطن شرور جلد دوم pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📚مدوسا
✍️نویسنده: پگاه رستمی فرد
✨ژانر: عاشقانه
📑خلاصه:
مقدمه:
“تو اما یک غروب پا بر جا…
در میان جزرها و مدهای تکرار…
همچنان، نقطه ی عطف روزگاری…!”
صدای موجِ دریا دنیایم را پر می کرد و خون می دوید در آبِ تیره ی ساحلِ گرگ و میشِ صبح!
صدای قهقهه های آتشینش میان طوفانِ زندگی ام، میان رعد و برق و میانِ موج های تیره می پیچید و محو می شد و زیر هجوم باران و مه و طوفان، گُمَش می کردم. شقیقه هایم تیر می کشیدند. با بِهت به هر طرف نگاه می کردم و قهقهه دور سرم می چرخید. دور خودم می چرخیدم. ماسه های سرد از زیر انگشتان داغِ پاهایم می گریختند.
صدای موجِ دریا دنیایم را پر می کرد و خون می دوید در آبِ تیره ی ساحلِ گرگ و میشِ صبح! صدای قهقهه های آتشینش میان طوفانِ زندگی ام، میان رعد و برق و میانِ موج های تیره می پیچید و محو می شد و زیر هجوم باران و مه و طوفان، گُمَش می کردم. شقیقه هایم تیر می کشیدند. با بِهت به هر طرف نگاه می کردم و قهقهه دور سرم می چرخید. دور خودم می چرخیدم. ماسه های سرد از زیر انگشتان داغِ پاهایم می گریختند …
خلاصه رمان مدوسا
“عمران” سه پنجره ی بزرگ و پشت سر هم دالان مانند از زمین تا نزدیک سقف با زینت حفاظ های فرفورژه ی برنز … تصویر هرسه همیشه غروب بود! هرکدام بخشی از غروب بود. همیشه غروب بود. همیشه ی خدا بیزار بودم از این خانه پدری… یک بیزار بیتفاوت ومبحوس به دست خود! -عمران؟ به خود آمدم. به همان خودی که دست بغل گرفته و داخل درگاه ایستاده و سر به آن تکیه داده بود. آرام سرم را بلند کردم هنوز هم درد هنوز هم سنگین بود؛ بعد از حدود یک ماه که از آن تصادف می گذشت.
می خواستم صاف بایستم. باید صاف می ایستادم. وقتِ خمیدگی نبود. یک سی و چهار ساله ی راست قامت بودم و یک هزار ساله ی خمیده در سایه. _عمران بابا؟ حالت خوبه؟ تار می دیدم چشم بستم و پیشانی ام را کشیدم تا گیجی فاصله بگیرد هنوز محو می شدم و خاموش بعد از یک ماه که از آن تصادف می گذشت! _خوبم چرا نمیان بالا؟ خیره نگاهم میکرد، نگران نگاهم میکرد، با حسرت و آ و آه. چرا صورتش واضح نمیشد؟ شاید اثر قرص بود. چرا آه می کشید؟ هزار چرای دیگر. _پایین
ازشون پذیرایی کنیم تا تارا آماده بشه. عاقد هم هنوز نرسیده. یک چیزی داخل سرم زنگ میزد؛ یک چیز شبیه به سوتی بی امان بیزار بودم از فریاد یک ماهه اش. عمران؟ میگم مطمئنی؟ نمیخوای یکم بیشتر بهش فكر… حالا حتی اگر نا نداشتم، پایم به فرار بلند شد و اولین قدم را که به سمت چهار پله ی میان خانه برداشتم. _هر وقت عاقد اومد بیاین بالا. حوصله ی حرف های تکراری رو ندارم. دست فرو برده در جیب های شلواری که نه از رنگش چیزی میفهمیدم و نه از جنس لعنتی اش …