دانلود رمان مروارید  ن از ننین محمد حسینی

دانلود رمان مروارید ن از ننین محمد حسینی pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان مروارید از نازنین محمدحسینی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

برهان زرگر، ته تغاری حاج آقا زرگر بزرگ راسته‌ی طلافروش‌های بازار بزرگ تهران، پسری از یه خونواده‌ی سنتی و مذهبیه که بجز خواهر و مادرش با هیچ جنس مونثی هم صحبت نمیشه و چشماش هیچ زنی رو نمیبینه! برهان چشم پاک حالا باید برای رهایی از این با دختری ازدواج کنه که… مروارید دختر هجده ساله‌ای که برای رسیدن به آرزوهاش از پرورشگاه که تمام این سال‌های زندگیش رو توی اونجا گذرونده میاد بیرون و به دنبال زندگی جدید میره! حاج اقا زرگر پدر برهان اونا رو‌ مجبور می‌کنه تا با هم ازدواج کنن و این دقیقا چیزیه که مروارید می خواد…

خلاصه رمان مروارید

اصرار داشت اون ته مونده ی آب پرتقالش رو بالا بکشه. هیچی ته پاکت نمونده بود ولی مروارید همچنان با تمام قوا محتویات داخل پاکت رو مک می زد. دید که آبمیوه ام رو نخوردم خودش برام باز کرد گرفت جلوی صورتم. وقتی با شدت مک می زد پیشونیش یه چین خیلی ریز می افتاد: – نکن پیشونیت چروک میشه. پاکت آبمیوه رو روی پای من ول کرد و دستش رو به پیشونیش گرفت و باز حرکتش رو تکرار کرد. آینه ی آفتابگیر ماشین رو باز کرد و به چین و چروک های نداشته ی پیشونیش دقیق شد: چین و چروک ندارم که.

نی رو از دهنش درنمی اورد همونطور اصرار داشت با حضور نی صحبت کنه. روزی ده هزار بار از خدا می پرسیدم این دختر جواب کدوم خطا و کج روی من بود و هیچ جوابی دریافت نمی کردم. پاکت رو از دستش گرفتم و گفتم: – اگر قصد داری پاکتشم بخوری حرفی ندارم ولی اونی که پاکتم می خوره گوسفنده فکر کنم تو آدمی.  عجیب بود که جبهه نگرفت و چهار تا جواب دست و پا نکرد که به من بگه. فقط همچنان درگیر پیشونی ای بود که انگار خط افتادنش خیلی اونو ترسونده بود.

– کلاسات طولانی نیست. من اصراری ندارم این کلاس ها رو بری خودت علاقه نشون دادی دیدم می تونیم همکاری کنیم. سریع توی حرفم پرید: – نه دوست دارم برم. – پس حواست به رفت و آمدت باشه.من اینجا آبرو دارم دوست ندارم اتفاقی بیوفته که اسمم توی زبونا بچرخه. متوجه ای چی میگم؟ صورتش رو کج کرد و پشت چشمش رو هم نازک کرد و ادای من رو دراورد: – خوشم نمیاد اسمم تو زبونا بچرخه! از قیافه اش خنده ام گرفته بود. یه ذره بچه زبونش اندازه ی ده نفر کار می کرد….

دانلود رمان مروارید ن از ننین محمد حسینی pdf رایگان بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بندر رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.