دانلود رمان سلام بر لیلی از مریم ناطق با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با موبایل در حال پرداخت قبض برق بود که صدای زنگ گوشی موبایلش بلند شد. با دیدن نام تماس گیرنده لب پایینش را با تعجب جلو داد و زیر لب گفت: “وا! سلیمیان؟ چیکار داره با من؟” انگشتش را رو ی دایره ی سبز کشید. _سلام، آقای سلیمیان لحنش رسمی و محترمانه بود. دست پیش برد یک آشغال ریز از روی فرش پر نقش و نگار برداشت.
خلاصه رمان سلام بر لیلی
شمرده شمرده پاسخ داد: _ ممنونم، شما خوب هستین ؟ خانواده ی محترم خوبن؟ با خطی در پیشانی منتظر پایان تعارفات و فهمیدن علت تماس او ماند. سلیمیان آسوده خاطر و راحت جواب داد: _ بله… خوووب… منم خوبم ویدا جان، مرسی از لطفت. خودت چطوری؟ متعجب بود از تماس این مثلا استاد سابق شعرش، آن هم بعد از چند سال. نگاهش خیره ی عکس روی دیوار بود.
کوتاه پاسخ داد: _ خدا رو شکر . دیگر اصراری نداشت بی حوصلگی اش مخفی بماند. منتظر ماند. _ ویدا جان !او عادت داشت همه ی زن های پیرامونش را به نام کوچک صدا بزند. کاری هم به تفاوت سنی یا بی میلشان هم نداشت. صدای بسیار بم سلیمیان توی گوشش پیچید: _می تونی یه سر بیای گالری؟ حوصله ی این استاد پشت هم انداز را نداشت. اصلا استاد حسابش نمی کرد…