دانلود رمان عشق در برابر خون از Nevis با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اردلان نیمه شب پرنسس قصر رو میدزده چون به اعتقاد پدرش هر چیزی بها داره ومهمتر از همه بهای خون در برابر خونِ!
خلاصه رمان عشق در برابر خون
↬ 𝑨𝒓𝒅𝒂𝒍𝒂𝒏↫ از روی سقف شیروونی خونه پریدم توی بالکن اتاقش نیم نگاهی به اطراف انداختم ساعت ۲ بامداد بود و پادشاه و ملکه در خواب عمیق ی بودن و منم اومده بودم پرنسس کوچولوی قصرو بدزدم ببرم. نه! اشتباه نکنید این ی ک داستان عاشقانه نیست و منم شوالیه نیستم. من اینجام چون پدرم یادم داد هر چیزی بها داره ومهمتر از همه بهای خون در برابر خونه! آروم پنجره قد ی اتاقو باز کردم و پرده های تور رو کنار زدم و داخل اتاق شدم، نگاهمو به تخت دو نفره نزدیک پنجره دوختم
جلو رفتم و نزدیک به تخت توقف کردم و نگاهمو به پرنسس جوان دوختم، پوزخندی زدم -پس تو بهایی هستی که پدرت باید به من پرداخت کنه! کمی توی صورت غرق خوابش خورد شدم و موهای توی صورتشو کنار زدم توی اون لباس گشاد صورتی رنگ زیادی مظلوم نمایی می کرد، و من عاشق شکار های مظلوم و بی دفاع بودم… لبه تخت نشستم و آروم صورتشو نوازش کردم که تکونی خورد اره پرنسس زود باش، قصد من بیدار کردنته! انگشت شصتمو روی لب هاش کشیدم که اخم ریزی کرد،
آروم چشم هاشو از هم فاصله داد که نگاهش دقیقا قفل نگاهم شد… گوشه لبم کمی بالا دادم و آروم گفتم: -سلام پرنسس! و بعد قبل از ا ینکه بفهمه چی شد دستمالو جلوی دهانش فشردم که … ↬ 𝑷𝒂𝒓𝒊𝒎𝒂𝒉↫ با حس تکون خوردن چیزی رو ی لب پایینم آروم چشم هامو باز کردم که بلافاصله نگاهم قفل دو جفت چشم سیاه رنگ شد که توی اون تاریکی حسابی برق می زد ! ترسیده نگاهش کردم که پوزخندی زد و آروم گفت: -سلام پرنسس و بعد قبل اینکه بفهمم چی شد چیزی جلوی دهانمو گرفت و بعدش هیچی نفهمیدم….