دانلود رمان حال من خوب است اما از شیرین نور نژاد با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
راجب یه دختر و پسر ک تو دانشگاه باهمن دختره خیلی خوشگله واس همین خیلی خودشو بالا میگیره پسره هم بد خرابش میکنه…
خلاصه رمان حال من خوب است اما
پشتم رو به ماشین خیس از بارون تکیه دادم…نگاهم به آسمون ابری و خالی از بارون… بارون بند اومده… شاید بیشتر از نیم ساعت… شاید هم بیشتر… مهم نیست… بارون بند اومدن و نیومدنش بی اهمیت ترین فکریه که حالا… دقیقا همین حالا از ذهنم می گذره… از بارون خوشم می اومد… یک روزی… سیگار از دستم روی زمین افتاد انگار! این رو فقط از صدای خواستنی خاکستری که توی آب خاموش میشه، می فهمم. “جیسس،… مهم نیست… تسکینم نداد… پس مهم نیست…
دود سیگار توی دهنم حبس شده… مثل نفسی که گره خورده و نمی تونه بیرون بیاد… امروز من برنده میشم… شاید هم بازنده… احمقانه است که خودم رو برنده می دونم، وقتی همه حماقتم رو… خریتم رو… و نامردیم رو به رخ می کشند… شاید هم بی غیرتیم رو… دست مشت شده ام رو به ماشین می کوبم… آروم پر از تشویش… دوباره… دوباره و دوباره… اگر قبول کنه… می بازم… انقدر دوستش داره که قبول کنه؟! سیگار دیگه ای روشن شده… دود سیگار حلقم رو می سوزونه…
دستی به گردنم می کشم… گردن خشک شده و خیس از عرقم… اگه هم قبول نکنه… باز هم می بازم… انقدر از من متنفره که قبول نکنه؟ چشم های تنگ شده م هنوز هم به اون در بزرگ سبز رنگ خیره شده… انگشت هام رو دوباره روی پلک هام فشردم… چشمام جند شبه که بسته نشده… سوزش چشم هام به تمام تنم سرایت کرده… توی خیابون خلوت و درندشتی که گاهی ماشین هایی با سرعت رد میشند… درست روبروی همون در سبز رنگ منتظر اومدنشم… من میخوام تک تک لحظه هایی که می بینمش رو توی ذهنم ثبت کنم…